سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/11/13
9:32 عصر

مسافری در حال سقوط...

بدست اسماعیل معنوی در دسته

چندی پیش که برای انجام برخی امور راهی تهران بودم، هواپیمای فرسوده ای نصیبم شد که وضعیت مناسبی نداشت. دربین راه هواپیما برای دقایقی تکانهای شدیدی خورد و من واقعا احساس کردم که درحال سقوط هستیم . بازهم مثل همیشه بهترین همدمم دفترچه جیبی ام بود که خطوط زیر را در آن مکتوب کردم؛ حالا که می خوانمشان برای خودم خیلی جالب است شاید شما هم نظری داشته باشید، چه کسی می داند؟! 

الان که در حال نوشتن این کلمات هستم لحظاتی از آن تکان های شدید هواپیما می گذرد و من گمان می کردم درحال سقوط کردن هستیم... دنیا با تمام زیبایی هایش چقدر زود تمام می شود... کاش می شد همین احساس نزدیکی مرگ را تا آخر عمر در خودم حفظ می کردم، "تمام مسئله همین است" .

اگر اینگونه می شدم تا بدانجا می رسیدم که "یک قدمی خداست".

و اینجا در ارتفاع پنج هزار پایی با سرعت حدود نهصد کیلومتر در ساعت چقدر خوب می توان حس کرد"لایمکن الفرار من حکومتک".

به هیچ دلیل و سندی برای اثبات وجودش نیاز ندارم، خدا همان کسی است که موقع تکان های شدید هواپیما من "اسماعیل معنوی" به او فکر می کردم.همین.

5/7/88 برفراز آسمان،نزدیک خدا...